حقیقت پشت پرده سیاست

با موسوی هستم تا آخرش

حقیقت پشت پرده سیاست

با موسوی هستم تا آخرش

به کجا می رویم

کنفرانسی  که محل آن را از مردم پنهان کرده اند!! 

 

اعضای گروه 15 عبارتند از هند، ایران، اندونزی، مالزی، سریلانکا، الجزایر، مصر، کنیا، نیجریه، زیمبابوه، ونزوئلا، برزیل، مکزیک، آرژانتین، شیلی، کلمبیا، پرو و جامائیکا. از این گروه، 8 رئیس جمهور، چند معاون رئیس جمهور و وزرای خارجه آنها قرار است در کنفرانسی که روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه درتهران تشکیل می شود شرکت کنند. از 170 خبرنگار رسانه های این کشورها و همچنین برخی خبرنگاران بین المللی برای پوشش خبری کنفرانس به ایران دعوت شده است. نمایشی برای آرام نشان دادن کشور و مشروعیت طلبی برای دولتی که نه تنها مردم ایران، بلکه مردم جهان می دانند که با کودتای نظامی سپاه برسر کار است و زندان های کشور را پر از زندانیان سیاسی کرده است. نه در زمان رضاشاه و نه در زمان پسرش- حتی پس از کودتای 28 مرداد- جز سالهای نخستین دهه 60 ، زندان های ایران چنین لبریز از زندانی سیاسی نبوده و حقوق اولیه مردم چنین نقض نشده  است. نمایش مشروعیت و کنترل بحران، چنان برای حاکمیت اهمیت دارد که مملکت را برای 5 روز تعطیل کرده، محل کنفرانس را از بیم حرکت مردم به طرف آن اعلام نکرده و تیم های دیده بان و کنترل را در خیابان های مرکزی تهران مستقر ساخته است. صدا و سیما در برنامه های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم مردم را تشویق به سفر 5 روزه به شمال ایران می کند. از دل سیاست نظامی- اتمی انواع مانورهای بین المللی و جنایات داخلی بیرون آمده است. و این تازه آغاز است! 

 

 

میر حسین موسوی .  

 

 

مردم اگر به خیابان نیآمده بودند 

 

 پی به عمق  مشکلات نمی بردند.  

 میرحسین موسوی، روز گذشته با خانواده‌ جمعی از زندانیان کودتای 22 خرداد دیدا ر 

 

 کرد و طی سخنان کوتاهی، درباره نقش زنان و مادران در جنبش سبز گفت: 

 

ما نه اسلحه داریم و نه می‌خواهیم که داشته باشیم. تروریست‌ها را هم متعلق به هر گروه و قوم و قبیله‌ و فرهنگی باشند محکوم می‌کنیم. ما با کلام به میدان آمدیم. با شعار رای من کجاست؟. ما با منطق آمده‌ایم و هر چقدر روی منطق بایستیم وزنه را به سمت جنبش سنگین‌تر می‌کنیم. سرمایه‌ای که ما داریم ایستادگی روی همین مطالبات با تمام قدرت است.

اهداف 22 خرداد اهداف ناشی از مسئله‌ای بود که در آن زمان اتفاق افتاد و مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند. وقتی با آن‌ها برخورد شد و مردم مساله را شکافتند و بررسی کردند، مطالباتشان، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل‌هایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد. مردم متوجه شدند که اشکالاتی در جامعه وجود دارد که یکی از این اشکالات،(تقلب انتخاباتی) باعث شده تا به خیابان‌ها بیایند. هر نوع آزادی در کشور در گرو آزادی رسانه‌ها است؛ حتی اصلاح کوچکترین نهادها و حتی اخلاقیات جامعه چطور است که در کشوری اسلامی که داعیه انقلاب فرهنگی دارد و در آن از معنویت و نورانیت حرف می‌زنیم بالاترین آمار اعدام وجود دارد؟ مشکل از افراد نیست؛ مشکل این‌جا است که کشور را طوری اداره کرده‌ایم که به این آمار رسیده ایم. برادران و عزیزان شما بی‌گناه در زندان‌ هستند. ادعاهایی نامعقولی نداشته اند، اما بازداشت شدند. مساله در این جا خاتمه پیدا نمی‌کند. چرا که رفتار با آن‌ها حتی در چارچوب اتهامی که بر آن‌ها وارد می‌کنند هم نیست. شکنجه هست، اعتراف گیری هست و در بیرون هم تعرض به خانواده‌ها هست.

 

احمدی نژاد رفتنی است  

 

اماهرچه دیرتر برود. زیانش بیشتر است 

 

 

 

 

 

مهندس عزت الله سحابی، بزودی 80 ساله می شود. از شاداب ترین، خوش فکر ترین و استوارترین چهره های ملی مذهبی ایران در زندان های شاه بود. قامت استوارش خم شده و تلخی روزگاری که بر امثال او در جمهوری اسلامی رفت تبدیل به عصائی شده که حالا بخشی از وجود او برای گام برداشتن است. آرمان های اسلامی امثال او که در زندان های شاه به پای آن ایستاده بودند به سراب ختم شد. شلاق و زندان طولانی سهم آنها بود و حکومت سهم امثال ذوالنور و مصباح یزدی و لاریجانی ها و خامنه ای که جمع زندان زمان شاهش به سه ماه هم نمی رسد 

احمدینژاد در حال تخریب ایران است و ایران دارد رو به سراشیبی انهدام میرود. به این جهت است که، بنده فکر میکنم و خطابم در اینجا هم به مردم ایران است و هم به مسئولان جمهوری اسلامی و به خصوص مقام رهبری، که اگر ایران وجود نداشته باشد یا روز به روز توانش تحلیل و رو به نابودی برود، طبیعی است که دشمنان شما تشجیع میشوند که به این موجود نحیف و ضعیف ضربه بزنند. بنابراین در مصاف با آمریکا هم شما موفق نخواهید شد. 

شکوهها و نالههای پنهان مردم به فریاد اعتراض تبدیل میشود. زمان سابق هم این طوری بود. شاه اجازه کمترین نقد یا اعتراضی نه تنها به مردم بلکه به اعوان و انصار خود هم نمیداد. نتیجه آن چه شد؟ ناگهان در سال 57 مردم شورش کردند. ما نمیتوانیم بگوییم فقط مخالفان و آقای خمینی مردم را به صحنه کشیدند. مردم اصلا دلشان پر بود، مخالفان هم یک تلنگر به آن زدند و سرش باز شد 

من از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران میبینم و با آن موافق نیستم.

بنده به آقای خامنهای  در کمال دلسوزی و احترام میگویم: شما ممکن است نظریاتی داشته باشید که با نظرات امثال بنده مخالف باشد، اما سعی کنید که توصیههای دلسوزانه را، که حداقل نه دلسوزی برای خود بلکه دلسوزی برای ایران میبینید، بشنوید 

 

 به عنوان کسی که هشتاد سال از عمرش میگذرد و داعیه هیچ پست و مقامی ندارد، حق ملی و دینی و حقوقی خود میداند که مقامات را مؤدبانه، دلسوزانه و مسئولانه نقد کند و انتظار دارم مقامات نیز به خصوص مقام رهبری اجازه دهند که چنین فضای نقدی برای اصلاح امور ایجاد شود والا چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. ما در این مسئله اخیر نیز میبینیم که اگر آقای خامنهای از آقای احمدینژاد حمایت نکند واقعا آقای احمدینژاد در همین مجلس اصولگرای هشتم، رفتنی است.  

آقای احمدینژاد برای مصاف با آمریکا راحت قیمت گاز و قیمت نفت را برای برخی کشورها که میخواهد دوستیشان را جلب کند تخفیف میدهد. قیمت گاز جنوب را به پاکستان و هندوستان تا 60% زیر قیمت بینالمللی تخفیف داده، تا آنجا که معاون بینالمللی وزارت نفت بر سر این موضوع استعفا داد. برای اینکه با آن قیمت هزینه تأسیسات هم مستهلک نمیشود. یا قراردادی هست به نام نابوکو که برای صدور گاز به اروپاست (به عنوان یک رقیبی در مقابل روسیه). چون الان صادرکننده گاز به اروپا فقط روسیه است و چون صادرکننده انحصاری است، اروپاییها ناراضی هستند. آنها از ترکمنستان و قرقیزستان میخواهند گاز صادر کنند. این دو کشور با هم حتی 10% نیازهای اروپا را نمیتوانند تأمین کنند، بلکه ایران است که میتواند به اندازه کافی گاز صادر کند، معذلک ایران را از قرارداد نابوکو که در ترکیه منعقد شده است کنار گذاشتهاند. این همه زیان را برای چگونه باید بپردازیم؟ 

آقای احمدینژاد در سفری که نخستوزیر ترکیه به ایران داشت قیمت صدور گاز جنوب کشور ما را به ترکیه نسبت به قیمت بینالمللی 50% تخفیف داده است. این تخفیف از جیب چه کسی پرداخت میشود؟ از جیب آقای احمدینژاد که نمیرود. از جیب ملت ایران میرود. خوب با این تخفیف هزینه تأسیسات و خط لولهای که باید به ترکیه کشیده شود و به صادرات اروپا کمک کند چه میشود؟ آیا مستهلک میشود؟ 

درباره راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن، دستگاه حاکمه خیلی تبلیغات کرد ولیکن هم خودمان دیدیم و هم آقای موسوی هم تأکید کرد که تظاهرات 22 بهمن مهندسی شده بود و یک تظاهرات خودجوش متن مردم نبود. این کارها به نظر من عاقبت ندارد. در رژیم شاه هم از این کارها خیلی میکردند. در سال 1340، اوایل حکومت امینی، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و... همه در زندان بودند. شاه برای واکنش نسبت به اینها در روز 28 مرداد سال 1340 مراسم عظیمی در دوشان تپه برگزار کرد. او هم تا جایی که توانست در آنجا به مصدق بد گفت که کاسه گدایی دست گرفته بودند و یک کاسه نفت نمیتوانستند بفروشند. البته دروغ میگفت ... اما عاقبت او چه شد. نتیجه آن شد که در سال 57 با افتضاح بیشتری، مردم میلیونی علیه او به خیابانها آمدند. من میگویم اینکه شما آمدید روز 22 بهمن را مهندسی کردید و جمعیت به تهران آوردید و همه هم فهمیدند مصنوعی بود و خود به خودی نبود... این رویهها را تا کی میخواهید ادامه دهید. از آینده بترسید.حالا هم اینها از یک طرف از این لشکرکشیهای مهندسیشده میکنند و از طرفی میخواهند به ضرب و زور هر صدایی را قطع کنند. تا کی اعتراف گیری های بیحاصل را میخواهند ادامه بدهند؟ 

روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه میزند کوتاه نیایند. تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد. برای اصلاح شدن مواضع و بینشها و روشها، نه براندازی.  من به تغییر 100% اطمینان دارم. کدام رژیم توانسته با ضرب زور دوام پیدا کند. سیاست کنونی آنها چقدر میتواند دوام داشته باشد؟ یک ضربالمثل قدیمی هندی میگوید به سرنیزه میتوان تکیه داد، اما روی سرنیزه نمیتوان نشست.